شب نویس های یک پسر



امروز هممثل روزای قبل از خواب پاشدم. رفتم صبحونه خوردم. بابام از اون نون روغنی های خوشمزه خریده بود. چندتا ویدئو از یوتیوب نگاه کردم. مادرم و خواهرم رفتن تا به مادربزرگم سر بزنن. منم با خواهر کوچیکم موندیم خونه تا درس بخونیم. خواهر کوچیکم فردا امتحان ریاضی داره و برای اون داشت میخوند. من هم باید یه مقاله ای رو ترجمه میکردم. تا ظهر همینطور گذروندیم. بعد پدرم اومد و با اون رفتیم خونه مادربزرگ تا ناهار رو مهمونش باشیم.
امروز کلی اتفاق خوب و بد افتاد. اول خوبارو بگم. خیلی وقت بود برای پیاده روی بیرون نرفته بودم. امشب پیاده روی رفتم و در حین پیاده روی چندتا آهنگ خوب گوش دادم و چندتا هم عکس سلفی از خودم گرفتم. خیلی وقت بود تنهایی قدم نزده بودم. اخرشب هم یه فیلم عاشقونه نگاه کردم. یه فیلم فرانسوی بود. اسمش عشق در نگاه دوم بود. فیلم جالبی بود ولی خیلی چاخان و تخیلی بود. امروز بابام چندتا انار خرید که نگاشون میکردی فکر میکردی مصنوعی هستن ولی واقعا خوشمزه بودن.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

خبر فوري Kristin Roxanne بازار خرید فروش نخ اکریلیک کجاست؟ طراحی وب سایت شخصی نگین کویر هوشمند سازی کسب و کار Bussines Intallagence پیکاسو هنر واتس لینک | لیست تمام گروه های واتساپ استان های ایران